دامادی که نوعروسش رابه آتش کشید
تاریخ انتشار: ۱ تیر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۳۲۲۱۸۱
خانواده شیخی ۲۰ روزی است که به سوگ نشستهاند. به سوگ دختری که قرار بود تا پنج روز دیگر لباس سپید عروس به تن کند و به خانه بخت برود. اما مرگ شد هدیه گلاله شیخی عروس سقزی. کیومرث نفس را از عروس کردستان گرفت و جسدش را به آتش کشید. ناطقان: هشت ماهی بود که عقد کرده بودند. مقاومت خانواده شیخی برای این وصلت فایدهای نداشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پنجم تیر تاریخ جهازبران بود. جهیزهای که حالا چشمان پدر و مادر تاب دیدنش را ندارند. در انبار خانه پدر جا خوش کردهاند و شدهاند یادآور خاطرات سفید و سیاه دوران هشت ماه نامزدی گلاله.
تا بازنشستگی پدر یک سالی مانده است. فرهنگی است و تمام عمرش به آموزش و تربیت و تعلیم دانشآموزان گذشته است. از همان شبی که گلاله دیگر پاسخگوی تماسهایش نبود تا پیدا شدن جسد به آتش کشیدهاش گرد سفیدی روی موهایش نشسته است.
تاب صحبت ندارد. کلمات را سریع میگوید؛ کلماتی را که بارها در ذهنش گذرانده است. سوالاتش تمامی ندارد. هنوز چرایی این جنایت برایش مفهوم ندارد.
داماد، نوعروسش را به آتش کشید
«سه دختر داشتم. گلاله دختر دومم بود. دختر بزرگترم کارشناس روانشناس است. گلاله فارغالتحصیل رشته حقوق بود و مشاور حقوقی دفتر قضائی. دختر کوچکترم هم کلاس ۱۰ است. کیومرث نسبت فامیلی دوری با خانواده همسرم دارد. کارمند بانک بود و تحصیلکرده. چندین بار به خواستگاری گلاله آمدند. ما قبول نمیکردیم، اما سماجتشان سبب شد تا تصمیممان تغییر کند. با ازدواج او و گلاله موافقت کردیم. هشت ماه پیش بود که عقد کردند. جهیزهاش را آماده کردیم. قرار بود پنجم تیرماه جهیزیهاش را به خانه بخت ببرد.»
جزییات قتل
واژهها سریعتر از قبل در کنار هم قرار میگیرند. پدر بغضش با گذشت ۲۰ روز هنوز فروکش نکرده و با لهجه کردی از آن روزی میگوید که گلاله نفسش بند آمد. نفسش را در سینه حبس میکند و با یک دم از تاریخ هشتم خرداد میگوید.
«روز هشتم خرداد کیومرث دنبال گلاله آمد. قرار بود درباره مراسم ازدواج صحبت کنند. غروب بود که رفتند. از آنجا که امتحان دانشآموزان مدرسه شروع شده بود، من هم زود خوابیدم که فردا زودتر به مدرسه بروم. همسرم چند باری با گلاله تماس گرفته و گلاله گفته بود تا آخر شب حتما به خانه برمیگردد.
ساعت ۱۱ شب آخرین بار مادر گلاله تماس گرفت و دخترم گفته بود تا ۱۰ دقیقه دیگر به خانه میرسد. اما بعد از آن دیگر گلاله پاسخگوی تلفن نبود. گوشی زنگ میخورد، اما گلاله جواب نمیداد. گوشی کیومرث هم خاموش شد و دیگر از آنها خبر نشد.»
دستگیری داماد قاتل در آستارا
همه شب را به دنبال ردی از نو عروس سقز بودند. تصور میکردند تصادف کردهاند، چراکه دامادشان در سیاهی شب به سختی رانندگی میکرد. اما ردی از گلاله نه در بیمارستانهای شهر بود و نه در سرخانه و کلانتریها. صبح بود که کیومرث تماس گرفت و پرده از راز ناپدیدشدنشان برداشت.
«کیومرث از سقز گریخته بود و قصد داشت از مرز فرار کند، اما در تماسی ماجرا را به خانوادهاش گفت. همین امر باعث شد تا پلیس وارد عمل شود و بعد از ۱۱روز کیومرث در خانهای در آستارا دستگیر شد. تا آن روز حتی ما نمیدانستیم چه بلایی سر گلاله آورده است.
داماد، نوعروسش را به آتش کشید
در بازجوییها گفت که با کار دخترم مشکل داشته و نمیخواسته گلاله سرکار برود و همین مسأله هم شده سرفصل اختلاف شان. دعوا بالا میگیرد. با مشت به سر او میزند. وقتی او را بی حال می بیند، نبضش را می گیرد، اما نبض نداشته.
سرش را روی سینهاش گذاشته و مطمئن شده که او دیگر نفس نمی کشد. بعد در مسیر از پمپبنزین ۴ لیتر بنزین خریده و جسد دخترم را به منطقه چاپان خارج از سقز میبرد و گلاله را به آتش میکشد.»
آتش و مرگ هدیه عروس سقزی
نفسش تنگ شده است. کلمات تاب تحمل ندارند. واژهها دیگر سخت ادا میشوند. پدر خمیدهتر از همیشه به نظر میرسد. داغ دخترش را لحظهای فراموش نکرده است.
«کیومرث وقتی دخترم را به آتش میکشد، به تهران میرود و ماشینش را در پارکینگ خانه دوستش میگذارد. او به همراه دوستش پیمان راهی آستارا میشوند که مأموران با ردزنیهای پلیسی او را دستگیر میکنند. روز اول به همراه قاتل به محل جنایت رفتیم، اما کیومرث محل آتشزدن گلاله را نگفت.
بعد از اینکه او را بار دیگر به اداره آگاهی منتقل کردند، در آنجا کروکی محل رهاکردن جسد را کشید و بالاخره پیکر گلاله را پیدا کردیم که بیرحمانه و بیگناه به طرز فجیعی به قتل رسیده و در آتش سوخته بود.»
قصاص میخواهیم
این پدر داغدیده در آخر میگوید: «ما تنها قصاص میخواهیم. باورمان نمیشود چطور توانسته آن همه مهربانی، آن همه شور زندگی، آن همه آرامش را به آتش بزند. ما در قبال کیومرث هر کاری که میتوانستیم انجام دادیم. مثل پسر نداشتهام بود. داغ گلاله غم بزرگی است. مردم سقز و کردستان حتی ایران در این مدت ما را همراهی کردند و در کنارمان قرار گرفتند.»
کیومرث حالا هشت روزی است که در اختیار پلیس آگاهی است و تحت بازجویی قرار دارد. صفحات مجازی، اما از عکسها و تصاویر گلاله خالی نمیشود، همه در سوگ این عروس سقزی هستند، عروسی که دهشتناک به قتل رسید و به آتش کشیده شد.
منبع: تابناک برچسب ها: داماد ، عروس ، ناطقان ، آتش ، سوگ ، گلاله
منبع: ناطقان
کلیدواژه: داماد عروس ناطقان آتش سوگ گلاله آتش کشید عروس سقز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت nateghan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ناطقان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۳۲۲۱۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شمس آذر ترمز پیکان را کشید
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین از قزوین؛ در آغاز هفته بیست و پنجم رقابتهای لیگ برتر فوتبال شمس آذر قزوین در ورزشگاه بدون تماشاگر سردار آزادگان میزبان پیکان تهران بود که این بازی در نهایت با برتری دو بر یک شاگردان دقیقی به پایان رسید تا نخستین باخت خودروسازان در سال جدید رقم بخورد.
در این دیدار که در سکوت سرد سکوها و با قضاوت رضا عادل از ساعت ۱۸ و ۲۰ دقیقه آغازشد؛ کاپیتان پوریا سرآبادانی در دقیقه ۹ روی ارسال علی آزادمنش از روی نقطه کرنر با یک ضربه سر تور دروازه محمد ناصری را به لرزه درآورد تا یشمی پوشان با یک گل پیش بیفتند.
بازی متعادل دوتیم که نبود تماشاگر هم برآن سایه انداخته بود در نیمه اول با همان یک گل به اتمام رسید تا دو تیم به فکر نیمه دوم باشند.
در نیمه دوم هم بیشتر بازی در میانه های میدان جریان داشت و بازی دو تیم سرد و کسل کننده بود تا اینکه در دقیقه ۸۹ و در شرایطی که شمس آذری ها بازی را تمام شده می دانستند حامد پاکدل که در نیمه دوم به بازی آمده بود به زیبایی هرچه تمام تر علیرضا جعفرپور سنگربان جوان شمس آذر را مغلوب کرد تا پیکانی ها به گرفتن امتیاز در این دیدار امیدوار شوند.
اما این پایان ماجرا نبود و بازی در دقایق پایانی هیجانی دنبال شد و حسین گودرزی در وقت های تلف شده تیر خلاص را به پیکره پیکان وارد کرد تا سه امتیاز در قزوین بماند.
پیکان آخرین بار در ۲۷ اسفند سال ۱۴۰۲ در ورزشگاه آزادی با یک گل مغلوب پرسپولیس شده بود که شمس آذر نخستین شکست سال ۱۴۰۳ را به این تیم تحمیل کرد.
شمس آذر با این سه امتیاز ۳۵ امتیازی شد و پیکان هم ۲۵ امتیازی باقی ماند.
شاگردان دقیقی در هفته بیست و ششم لیگ برتر در سیرجان میهمان گل گهر این شهر خواهند بود و پیکان هم باید در خانه از آلومینیوم اراک میزبانی کند.
46
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901617